به نام خدایی که هست حاضر و ناظر بر آنچه بنماییم و آنچه پنهان نماییم
و از این روی است که آرام بخش دلهای بی غل و غش است
رنج نامه
به همکاران مشاور و روان شناس جوان سرزمینم
تصمیمات نابخردانه و عملکردهای تلخی که در چند سال اخیر در مدیریت مرکزی سازمان نظام مشاوره و روان شناسی کشور رقم خورد، مرا به گفتگو با شما مشاوران و روان شناسان جوان کشورم برانگیخت. برای من تأسّفبار است که چنین رویدادهایی بستر سخن را بسازد، امّا واقعیّت این است که اگر مسائل دردناک، زمینهای برای چارهاندیشی و محملی برای همفکری فراهم نکند، خسارت دوچندان خواهد شد . من شما جوانان را مخاطب خود قرار میدهم؛ زیرا آیندهی سلامت روان و آگاهی بخشی های انسانی در این زمینه در دستان شما است و از طرفی حسّ حقیقتجویی را در قلبهای شما زندهتر و هوشیارتر مییابم. همچنین در این نوشته دیگر خطابم به سردمداران سازمان نظام نیست، چون معتقدم که آنان آگاهانه راه منفعت طلبی های شخصی را از مسیر صداقت و درستی جدا کردهاند.
در این مدت بیانات روانشناس ها و مشاوران محترم و دلسوز وطنم و روان شناس نماهای بی گانه منش متعدد با سوگیریهای مختلف را بررسی کردم و آنها را که همیشه در حاشیه امن منتظر تغارهای شکسته در دعوا ها هستند و در خلوت چون کاسبکاران بحران با هر دو طرف ندار می شوند را نیز از یاد نبردم. البته در تب بیانیه دادن و اظهار نظر کردن های مسئولانه و غیر مسئولانه هم بعضی از ایشان گاه سرکی می کشند و مثلا بیانیه هایی می دهند که چرچیل را هم گیج می کند. اینها طوری می رقصند که نمی فهمی نوازنده شان کیست ! در هر صورت همین ها همواره آسیب زننده ترین مردم هستند و تنها خداست که می تواند اینها را به عذاب الیم رسوایی دچار کند. از نظر من اینها منفورترین مردم هستند زیرا همه را فریب می دهند . در مقابل اینها باید دست آنها را که با شمشیر برهنه بر روی مردم تیغ می کشند بوسید زیرا که راهی برای دفاع می ماند.
دوستان جوانم پس از مطالعه مطالب زخم خوردگان کرسی قدرت و رانت به اطمینان دوچندان رسیدم که اینها همه ی زندگی را میدان "سود موقت جویی" یعنی" سود این دنیایی جویی" می دانند و تاریخچه زندگی پر ضررشان نشان می دهد این ها که امروز داعیه روشنفکری برشان داشته همان فرصت طلبان بی مرامی هستند که گاه به خاطر سود جویی، لب از مدح مقامات نشکسته اند. اینها فکر کرده اند آخرت هم جای ساخت و ساز رانتی است و از آنجا که خیلی خود را زرنگ فرض کرده اند نام جانبازی در مقابله با غرب در طرفداری از حکومت اسلامی را هم به خود نسبت داده اند، اما امروز که مورد سوال ناظران جامعه در مقابل حقوق مردم واقع شده اند، همگی به دامن مردم و تریپ مردمی بودن برداشته و شعار آزادگی سر داده و مردم نهاد شده اند (
آن روز سفره آنجا پهن بود امروز ظاهرا یک بوهایی از این طرف به مشامشان خورده تا فردا مصلحتشان چه باشد؟). بله چنین است حقیقت این دلسوختگان صندلی های رانت زا که اینک به شدت نگران وضعیت حقوق مردم در مقابل دولت و حکومت شده اند.
همکاران جوانم! من امروز بیشتر از هر وقت دیگری به استواری و اطمینان رسیده ام که بازیگران این نمایش مفتضح اینطور فکر می کنند که همه عقل از دست داده اند و حافظه بیست سال عملیات فریبکارانه شان را فراموش کرده اند در عجبم چه طور و چرا فکر کرده اند، جماعت فرهیخته و تحصیلکرده روانشناس و مشاوری که زیر و بم فریبکاری های تبلیغاتی، گفتمان سازی و سیاسی کاری های کثیف، و مفاهیم پایه تبانی و قشقرق را خوانده اند و می شناسند، تحت تأثیر تبلیغات آلوده آنها قرار می گیرند؟ چرا ما را پینو کیو حساب کرده اند؟ گویا کسی نیست که از اینها بپرسد چرا هر وقت در مقابل سوالی از طرف اعضای صنف قرار می گیرید با فرار رو به جلو از آینده نا معلوم می گویید و سوال را در زمین یکدیگر پرت می کنید بیایید یکبار این چند سئوال را پاسخ بدهید .
اعضای فرهیخته سازمان نظام! شما در این چند وقت به خوبی متوجه شده اید که رؤسای سابق و اسبق س.ن. ر. چرا به همین مجمع عمومی که امروز عالی ترین رکن سازمان می نامندش و داعیه مظلومیت آن را پیدا کرده اند، هیچ وقعی نمی نهادند و خودشان را موظف به دادن گزارش سالانه نمی دانستند. در این مدت اتفاق های تلخ زیادی افتاد برای مثال وقتی در سال 97 روانشناسان و مشاوران دلسوز اعضای مجمع عمومی همراه با بازرسان با تمام تلاش یک بار مجمع را آن هم در پناهگاه ساختمان حوزه، که نمی توانستند پلیس را وارد آن کنند، تشکیل دادند، از وزارت کشور یعنی همین دولتی ها نامه ی توقف گرفتند. این روسا امروز باید پاسخ شفاف و صادقانه ای!!! به همه ما بدهند که آن وقت چرا پای دولت را در موسسه ی خصوصی خود باز کردند، چرا این همه از اجرای بند 1 ماده 14 یعنی گزارش عملکرد سالیانه به مردم (اعضای مجمع)، که احجت مردمی بودن سازمان بود، درهراس بودید و خودتان را به آ و تش می زدید که مجمع تشکیل نشود؟
البته من و شما دوستان دقیق و با هوش می دانید، واقعا در مقابل بعضی سوالها پاسخی وجود ندارد. مثلا چه پاسخی می شود به این سوالها داد؟ هرچند جادوی دروغ و وارونه سازی تاریخی به قدمت جنگ قابیل با هابیل دارد.
آقایان انحصار طلب بگویید چرا در سازمان اشغال شده نظام روان شناسی و مشاوره دکترای مدیریت و آموزش کودکان استثنایی(اگر اصولا در خیلی از موارد دکترایی در کار باشد) عنوان روانشناس متخصص خانواده از سازمان کسب می کرد در حالیکه عضو هیئت علمی دانشگاه با مدرک دکترای مشاوره و روان شناسی بارها رد صلاحیت می شود تا باج لازم که حداقلش سر تعظیم فرود آوردن و پاچه خواری کردن در مقابل بعضی از صحنه گردانان این معرکه ی مهلکه بود، به دست آید ؟ ای انقلابیون قدرت و رانت ممکن است بگویید حالا حقیقتا آن 180 اسپلیت، آن 100 سکه، آن زمین شمال، آن شرکت ساختگی که اسمش را به خاطر نمی آورم و با آن قرار داد نوشته بودید! چی بود اسمش؟ آنها چه شدند؟ بالاخره تعیین تکلیف شدند؟
دوستان باید تصدیق کنیم که اینها واقعا از هوشِ"سیاسی کاریِ" خوبی برخوردار هستند هر چند سواد چندانی در روانشناسی و مشاوره ندارند و به منظور عدم طرح همین سوالها دیوارهای این سازمان مردم نهاد را آنقدر بلند ساخته بودند که مردم نتوانند در اموراتشان سرک بکشند.
جوانان مشاور و روان شناس سرزمینم! درست است که امروز چالش ها و نابسامانی های سازمان نظام مشاوره و وران شناسی کشور درد مشترک ما و شما است، امّا لازم است بدانیم که احساسات تلخ و چرایی های فراوانی که در حوادث اخیر تجربه کردیم، ریشه در عدم شناخت ما از طرفندهای تبلیغاتی و جوسازی های آلوده و بی اطلاع نگه داشتن ناظران اجتماعی است که از تصمیمات و عملکردهای چند ساله شان در برابر اعضا است. زیرا اگر هر سال مجمع تشکیل می دادند یا باید درست می شدند یا نمی توانستند به حکومت نابجای خود ادامه دهند. لذا فرار را بر قرار ترجیح دادند و امروز هم دوستان هم پیمانشان دربهره وری و ابزار سازی حرفه مقدس مشاوره و روانشناسی برای مطامع شخصی شان را به پشتیبان خوانده اند تا نان دانی شان را از دست ندهند اینک تنها هوشمندی ماست که می تواند درس خوبی به ایشان بدهد.
امید این که با حضور اراده مندانه در انتخابات س.ن.ر.م روز بیست و هقتم مرداد ماه را شروع فصلی نو در تاریخ روان شناسی و مشاوره ایران عزیر خواهیم ساخت.
اسمعیلی
استاد گروه مشاوره دانشگاه علامه طباطبایی