1402/5/18
نامه دکتر معصومه اسمعیلی به جامعه روانشناسی و مشاوره کشور(به چه کسانی بپیوندیم؟)
به نام خدایی که هست حاضر و ناظر بر آنچه بنماییم و آنچه پنهان نماییم
و از این روی است که آرام بخش دلهای بی غل و غش است
به چه کسانی بپیوندیم؟
به عموم جوانان مشاور و روان شناس سرزمینم
دوستان عزیز! من امید دارم که شما در حال یا آینده، این ذهنیّت آلوده به تزویر را تغییر دهید؛ ذهنیّتی که هنرش پنهان کردن اهداف دور و آراستن ادعاهای دروغین است. به نظر من نخستین مرحله در ایجاد امنیّت و آرامش، اصلاح این اندیشهی تفرقه زا و منفعت طلبانه شخصی است. تا زمانی که منافع روسای سابق و اسبق سازمان نظام مشاوره و روان شناسی بر ارزشهای انسانی و اخلاقی ترجیح داده شود، نمی توان انتظار بهتر شدن اوضاع را داشت.
من به عنوان یک عضو مجمع عمومی که ده سال است متوجه فجایع سازمان نظام شده ام و مبارزه با باج خواهی روسا را شروع کرده ام با همکارانم سخن می گویم. همان وقت که متوجه نقشه های پرت از حرفه مقدس مشاوره ی آنها شدم و متوجه شدم که غاصبان و کاسبان سازمان نظام روان شناسی و مشاوره چه کلاهی بر سر صنف و مردم می گذارند. همان وقت که دیدم روسای قدرت طلب، حتی هم پیمانان خودشان را هم دور می زنند. همان وقت که به خود من گفتند که، تمام استان ها را چیده اند و هیچ جای نگرانی درباره سبد رای ندارند. آن وقت من متوجه شدم انتخابات س.ن.ر.م چه قدر زشت برگزار می شود. همان وقت که گفتند سالهاست مهندسی انتخابات را در تجربه خود دارند و البته باید تصدیق کنیم اینها واقعا هِد فریبکاری و دور زدن هستند. من همان وقت متوجه شدم چه قصه تلخی وجود دارد و در این مدت که دیگر آبرویی برای صنف باقی نگذاشته اند، بسیار اندیشیدم که چه کسانی ممکن است به آنها با این سوابق اسفباراعتماد کنند؟ در دلم با آنها اینچنین سخن گفتم: اصولا اگر منِ نوعی، به شما سازمان خصوصی داران اعتماد کنم و نظارت دولت، را نپذیرم و بگویم نباید دولت دخالت کند بنا بر فرض محال، از جمع شما دور!!!!!! آمدیم و سازمان اختصاصی شما ،زبانم لال، زوری گفت و خواست قانون رو به نفع خود تفسیر کنه، عضو علی البدل راه نده و مجمع نگذاره و معلوم نباشه حق عضویت هاکجا خرج میشه و اینها ...کجا باید پناه بیاورم و به چه کسی باید شکایت کنم ؟
آن وقت آیا داستان ما داستان کسی نمی شود که سرمایه اش را به یک شرکت خصوصی می دهد که سود بسیار بگیرد یا داستان کسی نمی شود که به یک زیر میزی بگیر رشوه می دهد که کارش را غیر قانونی راه بیندازد و وقتی موعد مقرر می رسد، متوجه می شود سرش کلاه رفته ولی نمی تواند به هیچ مرجعی بگوید: چه شده و چه کرده ؟ و باید در سکوت رنج اعتماد نا بجای خود را ببرد و باخود تکرار کند خود کرده را تدبیر نیست؟. با خودم فکر کردم چه کسانی و به چه منظوری طرح دو قطبی سازی جامعه روانشناسان را مطرح کرده اند؟ با خودم فکر کردم چرا این آقایان پس از ورود دولت در پاسخ به درخواست انجمن ها و روانشناسان و مشاوران و شکایات مردم بی پناه از این وضعیت یکباره همه ی مولنع اجرای انتخابات را رفع کردند چرا حالا که دولت پس از بیست سال بر اساس قانون نوشتن آیین نامه ی اجرایی قانون س.ن.ر.م. به عهده گرفت وظیفه ای که صحنه گردانان سازمان از ابتدا با نیات شوم خود آن را مغفولانده بودند به یکباره وارد صحنه شدند. چه شد که پس از اعلان انتخابات بیست و هفتم، این آقایان توانستند طی 28 روز انتخاباتی را راه اندازی کنند ولی طی سه سال این کار رانتوانسته بودند بکنند ؟ مگر بهانه شان این نبود که نمایندگان وزرا به جلسه نمی آمدند حالا مگر به جلسه آمدند؟؟ آمدند؟؟ اصلا جلسه ای تشکیل شد؟ آقایان شما طی یکسال اخیر اصولا جلسه ای به حد نصاب قانونی برای انجام مصوبه داشته اید؟ مگر جلسات شما بیش از سه نفر بود؟ چرا شما روسای قدرت دوست که می توانستید بدون تشکیل جلسه شورای مرکزی و بدون رعایت همه ی مراحل شروع تا برگزاری انتخابات که در قانون حداقل سه ماه برای تشریفات آن پیش بینی شده انتخابات راه بیندازید گذاشتید دولت وارد شود؟ آیا اینطور نیست که رفتار تان موجب اعتراض های بیشمار و اعتراض ها موجب ورود الزامی دولت به ماجرا نبود ؟ خب پس حالا طوری معترضید؟ که انگار به شما حمله شده؟ من از خودم می پرسم چرا باید به این جماعت اعتماد کنم ولی از یک هیئت نظارت فرا قوه ای که اعضای آن از صنف هستند بترسم؟
وقتی این روسا با حق عضویت اعضای مجمع عمومی و حق صدور کارت و پروانه و البته کمک های دولتی که حضورش را ترسناک معرفی می کنند، در حالیکه ساختمان در اختیار شان می گذارند و بودجه میلیاردی به آنها می دهند، فقط دفتر و دستک و ماشین و سفر و رانت برای تشکیل موسسات و اجرای طرح در موسسات و سازمانهای برای خودشان، اقوامشان و رفقایشان فراهم می آورند و اسفناک تر وقتی چند تا چند تا کلینیک و انجمن با اعتبار عضویت سازمان تشکیل می دهند، به چه کسی پناه بیاورم ؟ وقتی من روان شناس و مشاور را با اجیر کردن وکلای متعدد به سعی بین پله های دادگاهها وادار می کنند و خوب که به قول خودشان حال گیری کردند و به زانو در آوردند، مثلا می بخشند اما پرونده ها همچنان باز می ماند تا گرو مهر زدن بر دهانم باشد به کجا پناه بیاورم ؟
دولت و حکومت غیر قابل اعتمادی که این روسا دارند در ذهن من و شما گفتمان سازی می کنند که قبلا از صحنه خارج شده اند. پس راهنمایی کنید به کجا پناه ببرم؟A.P. A ؟ آن هم که فقط شما ها را می شناسند که منش تان را به آنها بدهکارید، فرزندانتان بعضا با آهنگشان شادی می کنند و فرمول اندیشه اقتصادی سیاسی تان را از تفکر نو لیبرالاستی شان تقلید می کنید. وگرنه خودتان که سواد فهم این شیوه سازیها را ندارید . شما طوطی وار آموخته اید سودِ بیشتر مال کسی است که عُرضه بیشتر در، حکومت به ویژگیِ ساده اندیشی و تقلید مردم داشته باشد و خوشحال باش که دنیا پر است از آدمهایی که می شنوند بدون اینکه فکر کنند زیرا که با تفکر انتقادی و منش مشاوره آموخته نیستند.
اما شما فراموش کرده اید ما روان شناسان و مشاوران آموخته ایم هوش برترِ منظومه ی انسانی می گوید: سود بیشتر در ساختن دنیایی بهتر برای همه است نه فقط خود جسمانیِ من و ملزومات برآورده کننده نیازهای سطح یک من . ما یاد گرفته ایم و روسای سابق و اسبق سازمان و کاسه لیسان تغار های شکسته را هم دعوت می کنیم بیاموزند، تولید و توزیع رزق الهی بین انسانها دنیای بهتری می سازد و در دنیای بهتر می توان با احساس انسان بودن ، سازنده بودن، متعهد بودن ، پاک بودن ، صداقت و اصالت و سلوک متعالی داشتن، آرامشی که همواره به دنبال آن هستیم را بیابیم.
آهای آنها که دست به دست هم داده اید تا کرسی های رانت های مشترکتان را از دست ندهید ما می دانیم رفتارتان و استدلال ها یتان آنقدر نخ نماست و آنقدر گاف دارد که انسان تعجب می کند شما چطور روی این پایه های خیالی عده ای را دنبال خودتان می کشانید واقعا پدیده قابل مطالعه ای است! در هر صورت ما خوشبختانه امروز در ایامی هستیم که مبتنی است بر گفتمان عدالت طلبی و استحمار ستیزیِ سردارِ مبارزات انسان خواهانه و آزادی طلبانه حسین شهید، حالا بگویید چه کسی می تواند به افرادی که از سازمان نظام بخش امور روانشناختی یک کشور سازمان خصوصی برای منافع شخصی خود بسازد، اعتماد کند و سر نوشت حرفه اش را به آن بدهد . چطور می شود به کسانی اعتماد کرد که همواره سود خودشان مدنظرشان بوده و تا دیروز که پستهای دولتی داشتند و می توانستند، با همین منش شخصی سود جویانه شان از هر رانت تحصیلی و شغلی و طرحهای آسیب های ساختگی سود ببرد به پست دولتی اش می نازید و امروز که پرونده هایشان رو شده ،هرچند دستور محو کردن آن را داده بودند، شده اند ضد دولتی و ضد حکومتی. در نهایت بازهم شما را به مناظره همراه با مستندات دعوت می کنم . بیایید صدق گفتارتان را در میدانی با حضور هیئت منصفه ای متشکل از اعضای صنف ثابت کنید نه با پرداخت پول های بی زبان حق عضویت اعضای مظلوم و جوانی -که چندین سال در فهرست انتظار می ماندند - به ادمینهایتان برای توجیه کارهایتان و فریب مجدد اعضا در فضای مجازی و وکلایتان برای مشغول نگهداشتن معترضین در دادگاهها.
وَمَكَروا وَمَكَرَ اللَّهُ وَاللَّهُ خَيرُ الماكِرينَ
اسمعیلی
استاد گروه مشاوره دانشگاه علامه طباطبایی